Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-04@00:28:17 GMT

داستان دو کاج و دو پایان متفاوت

تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۲۷۲۴۸

عصر ایران - بعضی شعرها، فقط یک شعر نیستند، خاطره مشترک یک یا حتی چند نسل هستند که می توانند دستمایه گفت و گوی آدم هایی شوند که برای اولین بار همدیگر را دیده اند ولی در سال هایی دور در جایی مثل یک شعر، با هم بوده اند.
از این دست شعرها می توان به"یار مهربان" و "باز باران با ترانه" اشاره کرد و البته به "دو کاج" که شاعر این آخری امروز به رحمت خدا رفت: محمد جواد محبت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محمد جواد محبت در کرمانشاه و در سال ۱۳۲۲ چشم به جهان گشود. کودکی و تحصیلات را در کرمانشاه گذراند و سپس به عنوان معلم در روستاهای قصر شیرین به خدمت مشغول شد. شعرهای او از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ در مجلات توفیق، خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصور و هفته‌نامه مشیر چاپ می‌شد. از سال ۶۲ به گروه مؤلفین کتاب‌های درسی پیوست و آثاری از او در کتاب‌های دوم، سوم، چهارم و پنجم ابتدایی درج شد.  
 
معروف ترین شعر او دو کاج بود که قصه آموزنده دو کاج را روایت می کند. این شعر از نیمه های دهه 50 خورشیدی وارد کتاب های درسی دوره ابتدایی شد و بعد از سال ها، حذف شد و سپس با تغییراتی که شاعر در نیمه دوم شعر داد و فضای آن را امیدبخش کرد، بار دیگر به درس های کودکان بازگشت. به احترام شاعر خاطرات کودکی، داستان دو کاج را با هم مرور می کنیم.

دو کاج

در کنار خطوط سیم پیام        خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران        آن دو را چون دو دوست می دیدند
یکی از روزهای سرد پاییزی        زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید        خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا        خوب در حال من تامل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است        چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی        مردم آزار؛ از تو بیزارم
دور شو؛ دست از سرم بردار        من کجا طاقت تو را دارم؟!
بینوا را سپس تکانی داد        یار بی رحم و بی مروت او
سیم ها پاره گشت و کاج افتاد        بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز        انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی جویی        تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم        راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز        با تبر تکه تکه بشکستند

شعر باز نويسى شده توسط شاعر

در كنار خطوط سیم پیام        خارج از ده دو كاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران        آن دو را چون دو دوست می ‌دیدند
روزی از روزهای پائیزی        زیر رگبار و تازیانه باد
یكی از كاج ها به خود لرزید        خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا        خوب در حال من تأمل كن
ریشه‌هایم ز خاک بیرون است        چند روزی مرا تحمل كن
كاج همسایه گفت با نرمی        دوستی را نمی برم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی        ناگهان از برای من افتاد
مهربانی بگوش باد رسید        باد آرام شد، ملایم شد
کاج آسیب دیده ی ما هم        کم کَمَک پا گرفت و سالم شد!
میوه ی کاج ها فرو می ریخت        دانه ها ریشه می زدند آسان
ابر باران رساند و چندی بعد        دِه ما، نام یافت کاجستان

امروز با گلچین گیلانی : باز باران با ترانه ...

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: دو کاج

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۲۷۲۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رقص خون در گلوی پاییز؛ روایتی متفاوت از همسر شهید جاویدالاثر «رسول هوشیاری»

ایسنا/همدان رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر گفت: آیین رونمایی کتاب «رقص خون در گلوی پاییز» در زمینه خاطرات شهید جاویدالاثر «رسول هوشیاری» از زبان همسر، نوشته زهرا علیزاده برگزار می‌شود.

فرشاد کشاورزیان در گفت‌وگو با ایسنا، به دیدار تعدادی از اعضاء ستاد مراسم رونمایی از کتاب رقص خون در گلوی پاییز با همسر شهید والامقام رسول هوشیاری اشاره کرد و افزود: سومین جلسه هماهنگی رونمایی از کتاب رقص خون در گلوی پاییز، روایت زندگی شهید رسول هوشیاری از زبان همسر فداکار او برگزار شد.

وی خاطرنشان کرد: بسیجی شهید رسول هوشیاری متولد سال ۱۳۳۴ دارای شش فرزند(سه دختر و سه پسر) در ۲۶ آذرماه سال ۱۳۶۰ در بحبوحه دفاع مقدس در جبهه گیلانغرب به شهادت رسید.

این مقام مسئول افزود: برنامه دیدار با خانواده شهید جاویدالاثر رسول هوشیاری با همکاری ارشاد، بنیاد شهید، سپاه، کتابخانه و پیشکسوتان دفاع مقدس هماهنگ شده و زهرا علیزاده نویسنده ملایری نیز کتابی تحت عنوان «رقص خون در گلوی پاییز» که خاطرات شهید از زبان همسرشان است را به نگارش درآورده و چاپ شده است.

وی گفت: بنابراین به علت ادای دین نسبت به این شهید عزیز که هنوز پیکر مطهرش به وطن بازنگشته و همچنین قدردانی از نویسندگان فعال در حوزه ادبیات پایداری، دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ساعت ۱۷ با حضور تنی چند از مسئولان و پیشکسوتان دفاع مقدس در منزل شهید حضور یافته و ضمن ادای احترام، از خانواده معزز این شهید تجلیل به عمل می‌آوریم.

کشاورزیان خاطرنشان کرد: در این آیین با حضور مسئولان دفتر حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، به صورت رسمی از کتاب مذکور رونمایی شده و به خانواده شهید عزیز هدیه می‌شود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • برگزاری کارگاه آموزشی داستان نویسی برای کودکان در رشت
  • رقص خون در گلوی پاییز؛ روایتی متفاوت از همسر شهید جاویدالاثر «رسول هوشیاری»
  • داستانک‌هایی برای فلسفه‌ورزی کودکانه
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • مشارکت ۳۱ استان کشور در دومین دوره جشنواره ملی دوست من کتاب
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی در گذشت
  • چاپ مجموعه‌داستانی درباره شهدای شاه چراغ و اغتشاشات ۱۴۰۱
  • پل آستر درگذشت
  • مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند